سکــــــــــوتیـ ...بالاتر از فریــــــاد

و عشـــــــق...تنها عـــشق،تورا به گرمی یک سیب میکند مأنــــــوس

دنیای ساده.....

ادم برفی دنیای ساده ایست

اگر برف بیاید هست واگر برف نیاید نیست

مثل من که اگر تو باشی هستم

واگر تو نباشی....

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, ] [ 16:17 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

تنها چیزی که..

 تـنهـــــــا چیزی که خرجـــــــی ندارد


جـــــــاری شدن در ذهـــــــن دیـــــــگران است....

پس آنگونه جاری شـــــــوید که

خنـــــــده بر لبانشـــــــان نـــــــقش بـــــــبندد ...

نه نـــــــفرت در دلشـــــــان...
 
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب: تنها چیزی که,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 17:4 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

دل

 فرقــــــــــــی ندارد یکرنگ باشی ؛


  یا چند رنگ !

  برای دلی که کورنگـــــــــــــــی دارد ... !!!
 
 
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:دل,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 17:0 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

زمــــــــان

   زمـــــــــــان آدم‌ها را دگرگون می‌کند


  اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می‌دارد.

  هیچ چیزی دردناک‌تر از این تضاد

  میان دگرگونی آدم‌ها و ثبات خـــــــــــاطره نیست.
 
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:زمــــــــان,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 16:53 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

آدم ها..

   آدم ها لــــــــــالت می کنند...


  بعد هی می پرسند...

  چرا حـــــــــــــرف نمی زنی؟؟!

  این خنده دارترین نمایشنـــــــــــــامه ی دنیاست!
 
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:آدم ها,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 16:42 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

دلم

  دلــــــــــــــــــــــم را کسانی شکستند که هرگز

 
  دلــــــــــــــم به شکستن دلشان راضی نمی شد
 
 
 
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:دلم,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 16:32 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

داستان عشق...

 


کودکی گفتند :عشق چیست؟گفت:بازی


به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟گفت : رفیق بازی…

 
به جوانی گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت


…به پیرمردی گفتند :عشق چیست؟گفت :عمر

 
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست


به گل گفتم: عشق چیست؟گفت : از من خوشبو تره


به پروانه گفتم: عشق چیست؟گفت :از من زیبا تره


به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت: از من سوزنده تره


به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟؟؟گفت نگاهی بیش نیستم

[ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:عشق,کودکی,عمر,زندگی,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 17:37 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

خوشبختی....؟؟

 همه افراد خوشبخت خدا رادر دل دارند.



پس تورا چه غم که اینقدر احساس تنهایی می کنی. بدان 


درتنهاترین لحظات ودرهرشرایط


خداوند باتوست...

 

 

[ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:خوشبختی,زندگی,ثانیه ها,سکوتی بالاتر از فریاد, ] [ 17:29 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

فــــــــــــــــــرصتی کوتـــــــــــــــــاه

 

تا به حال چقدربه زندگیت فکرکرده ای  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

به کارهایی که تا به حال انجام داده ای و در آینده انجام خواهی داد تا بتوانی زندگیت را

بسازی و آن را استوار نگه داری.

 

برای لذت بخش کردن دقیقه هایش چه کرده ای  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

آیا تا به حال به نفس کشیدنت فکر کرده ای  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

فکر کرده ای که روزی این نفس کشیدن هم از تو گرفته خواهد شد

 

و کسی دیگر تو را کنار خواهد زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

نمیدانم تا به حال چه کرده ای یا چه خواهی کرد ولی میدانم این جاده زندگی نام دارد.روزی

 

دیر یا زود به پایان خویش خواهد رسید و مهم اینست در پایان چه احساسی خواهی داشت

 

شاید در آن موقع از فرط خوشحالی پَرِ پرواز باز کنی ویا از شدّت حسرت سر در خویش فرو بری.

 

آری از ابتدا تا انتهای این راه تنهائیم و این فرصتی خواهد بود تا در گذران سالهایی که همچون باد میروند وثانیه هایی که بی تفاوت نسبت به من وتو میگذرند وباز نخواهند گشت،

توشه ای برای روز مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودگرد آوریم

 

باید لختی با خود خلوت کرد که برای آن روز چه کرده

ایم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ جمعه 17 خرداد 1392برچسب:, ] [ 13:38 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

نوشته ای فوق العاده زیبا از سیمین دانشور

ای دهقان فداکار  

تو در روزگاری بزرگ شدی که مردی برهنه شد 

تا کودکان و زنان زنده بمانند

اما من در روزگاری زندگی میکنم که زنی برهنه میشود 

تا کودکش از گرسنگی نمیرد    

[ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:متن ,غم,دنیا,, ] [ 22:8 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

بارون...

دلــم بـاران مـــی خواهد ،

بارانـــی آرام امــا طـولانـــی ، 

تــا دسـت در دسـت قـــطره هایــش و پـا بـه پـایِ نمناکــی اش ،
 
تمــام کوچــه بــاغ هـا را بــا پاهایـــی برهنــه قــدم زنــم ،

مــن بـــغض کنــم ، 

آســـمان بـــبارد ، 

آســـمان بـــغض کنــد ، 

مـــن اشــک ریــزم ، 

آنـــگاه هــر دو آرام شویــــم .
 
[ چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, ] [ 16:32 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

تنها....

 تنهایی، زنبور نیست که آدم را نیش بزند و برود،
تنهایی مثل موریانه است که برای نابود کردن خلق شده است.

این ذات موریانه است که تا نابودی کامل، پا فشاری کند.

همه چیز بدون درد،

در سکوت مطلقٍ،

با ظاهری شیک، خورده می شود

و یک روز به ناگاه و در ناباوری محض،

فرو می ریزد و تمام می شود...
 

[ چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, ] [ 16:25 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

چــــــــــــــــــرا؟؟؟؟؟؟؟

  چرااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟

 دقیقا زمانی که داری توی بی‌خیالی همه چیو فراموش میکنی 
 یهو یه آهنگی،
 یه نوشته‌ای،
 یه اسمی،
 یا حتی یه حرفی ...‌
 همه خاطراتو میاره جلو چشمت ...؟؟؟!!!!
[ شنبه 24 فروردين 1392برچسب:چرا؟؟؟؟؟؟؟ ,توهم بـــــرو,,,خیالـــــی نیست,,,, ] [ 22:38 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

روزهای کودکی

 می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..

آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش
 مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

 

 

[ چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:روزهای کودکی,پدر,مادر,خاهر,خانواده,توهم بـــــرو,,,خیالـــــی نیست,,,, ] [ 22:33 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

یادته؟

یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه یه نامردی اشکاتو ببینه وبهت بخنده !؟

گفتم اگه بارون نیومد چی ؟….

گفتی اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمون گریش میگیره….

 گفتم یه خواهش دارم. وقتی آسمون چشمهام خواست بباره تنهام نذار

 گفتی: چشم !!

حالا امروز من دارم یه گوشه ی خلوت گریه می کنم اما آسمون نمی باره….

 تو هم اون دور دورا ایستادی و داری به من می خندی..!!

آخه چرا ؟مگه گناه من چیه ؟

 

 

[ چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:یادته؟سر دوستی,توهم بـــــرو,,,خیالـــــی نیست,,,تنهایی, ] [ 22:19 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

باران

 

مي گفتند باران كه مي بارد

بوي خاك بلند مي شود . . . 

اينجا

باران كه مي زند 

فقط بوي خاطره ها مي آيد . . .

 

 

[ جمعه 18 اسفند 1391برچسب:باران,تو هم برو خیالی نیست, ] [ 15:28 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

منتظـــر بارانـــم...

منتظـــر بارانـــم...

 در خلوت كوچه هایم

باد می آید

اینجا من هستم ؛

دلم تنگ نیست.... 

 تنها منتظر بارانم

 تا قطره هایش بهانه ایی باشند

 برای نم ناك بودن لحظه هایم

 و اثباتی

 

 بر بی گناهی چشمانم!...

[ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:32 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

حس دخترانه بارانـــــــ ...

  حِست را شاید اندکی بتوانم لمس کنم، اما فهمیدنش از من بی درد،ساخته نیست... .

 عفو کن بانو!

 شاید بشود فقط آرزو کرد...

  فقط دعا... .

 مغمومی؟

 غم زده ای؟

 کاش از پشت این دریچه ی بسته

 دستِ کم صدای کسی از کوچه می آمد

 می آمد و می پرسید

 چرا دلت پُر و دستت خالیست؟

 این اشک ها چیست؟

  این بغض از کجاست؟

  هق هقت برای چیست؟

 

  کاش کسی می آمد

 کسی می آمد از او می پرسیدم

 کدام کلمه چراغ این کوچه خواهد شد؟

 کدام ترانه،شادمانی ِ آدمی

 و کدام اشاره،شفای من!

 

 بانوی من...

 "الهام" بخش مان باش...در وقت زخم...کوه درد باش!

 کاش وقت "سحر"ت نزدیک باشد...

 می دانم "نور" ماورایی آن دور ِ نزدیک، قلبت را تسخیر خواهد کرد!!

 

                             


 

 برای خود مردی شده ام

 

 بی صدا گریه می کنم این روز ها

 

 در سکوتی سخت...

 

 ای دنیا مواظبم باش ؛

 

 قلبم هنوز

 

 دخترانه می تپد

 

 

 

                               

                 عــــــــاבت  !چه طعـم تلخـے دارد...  وقتــے آن را بــا عشق اشتبــــاه بگیــــرـے...

 

[ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:20 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

قدم زدن زیر نوازش بارانــــــــــ ...

 کاش های من بعضی وقت ها خیلی مسخرست!!! 

 اما کاش ، بودن

 کاش یکی بود 

 که تو بهار

 وقتی بهش زنگ زدم و بدون هیچ دلیلی گفتم:

 میای بریم زیر رگبار قدم بزنیم؟

 در جواب فقط بگه:

 نیم ساعت دیگه کجا باشم؟

 توی تابستون

 که زنگ زدم و بدون هیچ دلیلی گفتم:

 میای بریم خیابون تا هر جا شد قدم بزنیم؟

 در جواب فقط بگه:

 نهار اونجایی که من میگم!

 تو  پاییز زنگ بزنم بدون هیچ دلیلی بگم:

 میای صدای برگا رو در بیاریم...خش خش صدا بدن؟

 در جواب فقط بگه: دوربینتم بیار! 

 توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیلی بگم:

 چنارا منتظرن با یه عالمه برف...

 بعد با تردید بپرسم میای که؟

 در جواب بدون مکث بگه:

 یه جفت دستکش میارم فقط

 یه لنگه من یه لنگه تو... 

 سر این که دستایِ گره شدَمون تو جیب کی باشه بعداً تصمیم میگیریم...  

...

 هــعــی...

 اینه دنیای من

 

[ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:8 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

 تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 6 اسفند 1398برچسب:, ] [ 17:33 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

        فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

سلامخوش اومدی جیگرررررر

امید واریم از مطالب خوشتون بیاد فقط

نظر یادتون نره وگرنه پس نظر بزارین آفرین

امیدوارم لحظات خوبی در وب داشته باشید .

 

نایت اسکین

 

ازلینک ها و مطالب کنار صفحه هم دیدن کنید .

نظر تبلیغاتی ممنووووووووووووووووع!!!!!!!!!!

 

اینم وب دیگه ما 

 

www.zeynab1376.loxblog.com

و

www.baharz.loxblog.com

 

[ یک شنبه 6 اسفند 1398برچسب:, ] [ 17:1 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

تو بودي چي كار ميكردي؟!!!

 اگه تو جاي يكيشون بودي و عشقت اون طرف وايساده بود چيكار ميكردي؟!!!

[ پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:تو بودي چي كار ميكردي؟!!!, ] [ 14:20 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

من به تو خو کرده ام......


اینکــه  بـاید فـرامـوشت می کـردم

را فــرامــوش کـــردم

تـو تکـراری تـرـن "حضـــور" روزگـار منــی

و مــن عجیب؛

بـه بــودن تــــو...

از آنسـوی فاصـله هــا

خــو گــرفتـه ام...

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

مگر تو چه کار کردی حوا........


نمـےگـذاشـــــتـمـ دِلــــمـ را بـِـبــرے

اگــر مـےدانستــمـ

 زنــدگـــےِ بعـــد از تــــو

چـقــدر دِل  مـے خـــواهــَــد ...

"حــ♥ـــوا"

تـــو....!

مـــگر سیــب را پوســـت کـــنـدے خــوردے ؟؟؟

کــہ دنیـــا ایــטּ گــونه پــوسـتِ مــا را میکنـــد؟؟؟


[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

باز هم تو..........

حرف تو که میشود

من

چقدرناشیانه

ادعای بی تفاوتی

میکنم...

http://s3.picofile.com/file/7403215371/75b05c82642e0883eb3540f.jpeg

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

احساست به من مصنوعی است................


احساس که از نوعِ مصنوعی اش باشد

چه فرقی می کندبرایش

باران ببارد یا نبارد

نبارد...!

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

دلم از دست تو زخمی شده ..................


338885878247f9


کاش همیشه در کودکی می ماندیم !

                                      تا به جای دل هایمان سر زانو هایمان زخمی

می شد !


[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

تو معنی دوست داشتن را میفهمی ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


دیدن عكست تمام سهم من است

از " تـــو "

ان را هم جیره بندی كرده ام

تا مبادا

توقعش زیاد شود

دِل اســت دیـــگر ...

ممكن است فردا خودت را از من بخواهد ....

 

 

 

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

دوست دارم وقتی اسمم راصدا می زنی ..........


همه میتونن اسمت رو صدا کنن اما....


کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو صدا میزنن لذت میبری

و با تمام وجود دوس داری در جوابشون بگی:


جاااانم...!


[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

حقیقت همین است.............

تاریــخ انقضایــت کــه ســر برســد ؛


از Call تبــدیل میشــوی بــه Missed Call .


به همیــن راحتــی !!!



نرم افزار میس کال گوشی

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

آهای رِفیق .....



منو که میذارین تو قبر،بزنین رو شونم و بگین:


هی رفیق،


سخت گذشت،ولی


 دیـــــــــدی گـــــــــذشـــــــت،…!!؟




[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

چه شباهتی ...............


Avazak.ir-Love (10582)

چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!!

تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام ..

[ 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:53 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

کاش …

 کاش …

کاش دلها آنقدر پاک و خالص بودند که دعا ها قبل از پایین آمدن دست ها مستجاب می شد …

کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد …

کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردن آن نیازی به شهامت نبود …

 کاش مهتاب با کوچه های تاریک آشنا بود …

 کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد …

و ای کاش دوستی به قدری حرمت داشت که شکستنش به این زودی ها رخ نمیداد … .

[ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, ] [ 11:22 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]

زیرو بم ها

 زیرو بم ها

پیچ و خم ها
کوچه های دوستی را می شناسم

من نقاب چهره ها را
چهره ها را می شناسم
چار فصل
 دوستی را
باد را و برف را، سبزه، مگس را می شناسم

 

من پیام چشمها را
من زبان
 قلب ها را
من نیاز گوشها را
فکرها، احساس ها را می شناسم

با سکوت خویش
من نهضت دور و ناپیداترین نا گفته ها را
رمز و راز و عمق و سطح گفته ها را
هر که را و هر چه را در جای خود
من با تمام هستی و با بودن آن می شناسم

دشمنان را
دوستان را
دوست باید داشت
بی توقع،بی نیاز
دوست باید بود
کوه ها را کاه باید یافت
کاه ها را کوه باید دید
یا که باید با
 غرور خویشتن ها ماند.

[ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, ] [ 11:10 ] [ مطهره و زینب و سید فاطمه ] [ ]