داستان عشق...
کودکی گفتند :عشق چیست؟گفت:بازی
به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟گفت : رفیق بازی…
به جوانی گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت
…به پیرمردی گفتند :عشق چیست؟گفت :عمر
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست
به گل گفتم: عشق چیست؟گفت : از من خوشبو تره
به پروانه گفتم: عشق چیست؟گفت :از من زیبا تره
به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت: از من سوزنده تره
به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟؟؟گفت نگاهی بیش نیستم